نقش تقوي در شناخت قرآن
هدايت قرآن كريم ،فراگير وعمومي است،لكن هدايت واقعي وبهره مند شدن از آن مشروط به تقوي وپاكي ضمير است.
طهارت دل ) تحصيل صفا و طهارت دل از جمله شرايط لازم و قطعي و ضروري است كه اساسي ترين نقش در فهم قرآن داشته تفكرات ما نيز تحت الشعاع آن قرار مي گيرند. قرآن خود از اين حقيقت پرده برداشته و تصريح مي كند كه «لا يمسه الا المطهرون» همانگونه كه تشريعا بدون طهارت دست زدن به خطوط قرآن ممنوع است تكوينا نيز كسي كه از طهارت و صفاي دل برخوردار نيست به آن سعادت عظيم و دقيق قرآن دست رسي نخواهد داشت .
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد | كه دار الملك ايمان را ببيند خالي از غوغا |
» همانگونه كه تشريعا بدون طهارت دست زدن به خطوط قرآن ممنوع است تكوينا نيز كسي كه از طهارت و صفاي دل برخوردار نيست به آن سعادت عظيم و دقيق قرآن دست رسي نخواهد داشت .
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد | كه دار الملك ايمان را ببيند خالي از غوغا |
گفتني است در ابتداي سوره بقره، ويژگي هاي سه گروه شاخص را در جامعه ترسيم مي كند كه متقيان وارسته و كافران لجاجت پيشه و منافقان سود پيشه مي باشد. همان گونه كه سران كافران و منافقان از هر گونه هدايت قرآني به دورند. متقيان وارسته بيشترين بهره را از هدايت قرآني دارند. به طور طبيعي بيان شاخص ها و نقاط اوج و فرود از يك سو مخاطبان قرآني را به ورود در گروه متقيان تشويق مي كند و از نزديك شدن به كافران و منافقان به شدت هشدار مي دهد. در نتيجه اگرچه تحليل شما زيباست اما آن چه گفته شد دقيق تر و مطابق با آيات بعد است و هدف شما را نيز تأمين مي كند.
جهت توضيح بيشتر درباره هدايت قرآن توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم.
بحث هدايت در قرآن کريم تنها مخصوص متقين نيست. اگر چه در برخي آيات قرآن کريم هدايت به متقين و مومنين نسبت داده شده است, اما در عين حال اينگونه هدايت تنها قسمي از هدايت الهي است. در اين کتاب مقدس که کتاب هدايت همه مردم است (وما ارسلناک الا کافه للناس) و نفرستاديم تو را- اي پيامبر- مگر براي همه مردم, عبارت هدي للناس(بقره 185) هم مطرح شده است, يعني حتي غير مسلمانان مي توانند با مطالعه در اين کتاب و درک آيات الهي راه سعادت و نجات خويش را بيابند. قرآن کريم اقسام هدايت را بيان نموده است و آن را شامل تمامي انسان ها و حتي غير انسان معرفي مي کند.
اقسام هدايت در قرآن
در قرآن مجيد از چهار نوع هدايت سخن رفته است:
1. هدايت تكوينى عام؛ آن همان نظام و مكانيسمى است كه خداوند موجودات را طبق آن آفريده است؛ به طورى كه تمام هستى هماهنگ و منسجم به سوى غايتى در حركت و تكاپويند: (ربنا الذى اعطى كل شىء خلقه ثم هدى) ؛ طه (20)، آيه 50.«پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه در خور او است داده، سپس آن را هدايت كرده است». در برابر اين گونه هدايت، هيچ گونه ضلالتى وجود ندارد.
2. هدايت تكوينى اولى خاص؛ و آن هدايت همه انسانها از طريق عقل و فطرت به سمت يك سرى از حقايق، اصول و ارزشها است كه از آن به «حجت باطنى» تعبير شده است. چنين هدايتى چند خصوصيت دارد:
يك. منحصر به انسانها است.
دو. در ميان انسانها عمومى و استثنا ناپذير است.
سه. ذاتى و درون بود است.
چهار. در برابر آن هيچ گونه ضلالتى نيست؛ يعنى، خداوند هيچ كس را با فطرت خداگريز و عقلى گمراه كننده، نيافريده است.
3. هدايت تشريعى عام؛ اين گونه هدايت، مخصوص انسانها و طايفه جن است؛ زيرا تشريع و قانون گذارى در ظرف اختيار و توان كنشهاى انتخابى و گزينش موضوعيت دارد و بدون آن بى معنا است. چنين هدايتى نيز از نظر قرآن، در ظرف خود فراگير و همگانى است؛ يعنى، خداوند، پيامبران را براى همه انسانها فرستاده و كتاب آسمانى خود را براى جميع بشر نازل فرموده است: (ولكل قوم هاد) و (انا ارسلناك كافة للناس). در برابر اين گونه هدايت نيز هيچ ضلالتى نيست؛ زيرا ضلالت تشريعى به اين معنا است كه - نعوذ بالله - خداوند پيامبرانى را براى گمراه سازى برخى از مردم، مبعوث سازد و معارف و احكام و قوانين گمراه كنندهاى بر آنان نازل فرمايد؛ در حالى كه او هرگز چنين نمىكند و از او جز سخن حق، نازل نمىگردد: «ما يقول الا الحق». در اين جا چند نكته مهم وجود دارد:
يك. خداوند، به عنوان هادى و شارع، خواستار هدايت همه انسانها است و از همين رو، دين حق را براى همگان نازل كرده است.
دو. اراده الهى در اين زمينه، اين است كه انسانها با اختيار خود راه درست را برگزينند، نه جبراً؛ وگرنه مىتوانست همه را جبراً به راه درست بكشاند و نيازى هم به بعثت و رسالت نبود. از اين رو فرمود: (انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا).
سه. انسانها در برابر هدايت تشريعى عام - با توجّه به اختيارى كه دارند - دوگونه موضع اتخاذ مىكنند: برخى در برابر آن راه تسليم و انقياد پيش مىگيرند و گروهى به سرپيچى وطغيان مىپردازند. دقيقاً از همينجا است كه به مرحله بعد و نوع ديگرى از هدايت گذر مىكنيم.
4. هدايت تكوينى پاداشى(ثانوى)؛ اين هدايت، مخصوص مؤمنان است؛ يعنى، كسانى كه با اختيار خويش در برابر هدايت رسولان الهى و نورافشانىهاى عقل و فطرت، تسليم گشتند؛ خداوند باب هدايت ديگرى برتر از هدايتهاى قسم پيشين بر روى آنان مىگشايد. به عبارت ديگر چون آنان با اختيار خود، از هدايتهاى مراتب پيشين استفاده كردند؛ لذا اين نوع هدايت را پاداشى و ثانوى (مترتب برپذيرش هدايتهاى اولى) مىنامند.
فرق اساسى اين هدايت با مراتب قبلى، آن است كه وجه غالب آنها، جنبه راهنمايى (ارائةالطريق) داشت؛ ولى اين مرتبه افزون بر آن خاصيت راهبردى (ايصال الى المطلوب) نيز دارد.
اين هدايت تكوينى، با دو قسمى كه قبلاً بيان شد (هدايت تكوينى عام و هدايت تكوينى اولى خاص) در اين نكته متفاوتاند كه آن دو قسم، براى همه انسانها حاصل بوده و از هيچ كس دريغ نمىشد؛ ولى اين قسم اختصاص به مؤمنان دارد. براى توضيح بيشتر اين نوع هدايت، اضافه مىكنيم كه اگر كسى بعد از آشكار شدن حق و باطل، راه پيامبران الهى را با اختيار خود برگزيند و در آن راه گام بردارد؛ خداوند براى تداوم و تكميل اين هدايت يافتگى، فيض خاص تكوينى خود را شامل حال او مىگرداند و راه را براى او روشنتر و امكان سير را هموارتر مىگرداند و موانع تكامل او را برطرف مىكند: (فسنيسره لليسرى) ؛ ليل (92)، آيه 7. «به زودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت» و (والذين اهتدوا زادهم هدى و آتاهم تقواهم) ؛ محمد (47)، آيه 17. «و آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و پرهيزگاريشان داد». پس اين هدايت، ويژه هدايت يافتگانى است كه به اختيار خود طريق هدايت را پيمودهاند.
در مقابل اين نوع هدايت، «اضلال مجازاتى» قرار دارد؛ يعنى، هرگاه فردى با بهرهمندى از تمام امكانات هدايت - اعم از تكوينى و تشريعى، عقل و فطرت، به همراه پيامبر بيرونى - عمداً از راه حق منحرف شود و كتاب الهى را پشت سر گذارد؛ به عنوان مجازات خداوند او را گرفتار گمراهى مىكند؛ يعنى، توفيقات از او سلب شده و نورانيت «اهتدا» به او داده نمىشود، به تعبير ديگر او را به حال خود وا مىگذارد و هيچگونه كمكى به او نمىكند، تا به راه انحراف خود ادامه دهد و به دوزخ منتهى گردد: (و ماكان الله ليضل قوماً بعد اذ هداهم حتى يبين لهم ما تتقون) ؛ توبه (9)، آيه 115. «و خداوند بر آن نيست كه گروهى را پس از آنكه هدايتشان نمود، بىراه بگذارد؛ مگر آن كه چيزى را كه بايد از آن پروا كنند بر ايشان بيان كرده باشد». اين آيه به روشنى بيان مىكند كه اضلال الهى، بعد از هدايت تشريعى و تكوينى و ارائه طريق است.
تذكر اين نكته لازم است كه صرف گناه، موجب چنين مجازاتى (اضلال الهى) نيست؛ بلكه كثرت گناه و بخصوص عناد و دشمنى با خدا و طريق حق، موجب چنين اضلالى است. اضافه بر اين كه اضلال، مجازاتى دائمى نيست و چنانچه شخص تحول درونى پيدا كند، لطف خدا دوباره او را فرا مىگيرد: (ان عدتم عدنا) ؛ اسراء (17)، آيه 8. «[ولى] اگر [به گناه ]بازگرديد [ما نيز كيفر شما ]باز مىگرديم». بنابراين هرگز خداوند، در ابتدا كسى را گمراه نمىكند؛ بلكه اساس كار خداوند رحمان، بر آن است كه ناقصها را كامل كند وكامل را به مراحل نهايى كمال رهنمون شود. پس هدايت تكوينى پاداشى و اضلال مجازاتى، منافاتى با اراده انسان ندارد و منجر به جبر نمىشود؛ بلكه در واقع نتيجه عمل اختيارى انسان است كه در عين حال سلب اختيار نمىكند.
براى تأكيد بيشتر بيان مىكنيم كه هدايت، به دو قسم است: گاه «ارائة الطريق» است كه همان هدايت تشريعى عام الهى است و گاه «ايصال الى المطلوب» است؛ يعنى، دستگيرى سالك در راه كه هدايتى برتر از قسم قبل است و هدايت تكوينى پاداشى مورد بحث، از اين نوع مىباشد. تذكر اين نكته نيز مفيد است كه برخوردارى از هدايت پاداشى، شرايط و موازينى دارد كه در كتابهاى اخلاق و سيروسلوك بيان شدهاست. بهطور خلاصه، عواملى براى جلب توفيقات الهى و سلب آنها، وجود دارد كه گاه مربوط به عمل انسان است و گاهى مربوط به عقيده و دل انسان است.
نسبت به اضلال مجازاتى اضافه مىكنيم كه «ضلالت» همان «نبود هدايت» است؛ يعنى، همين مقدار كه هدايت از شخص دريغ شده، اضلال صورت گرفته است؛ چه راه خطا به او نشان داده شود و چه صرفاً سلب هدايت گردد و در اضلال مجازاتى صرفاً همين رخ مىدهد كه خداوند، شخص را از نعمت هدايت ويژه و خاص مؤمنان، محروم مىسازد و عوامل بيدارى او را فراهم نمىكند؛ چرا كه شخص به واسطه برگزيدن باطل و غوطه خوردن در عمق آن، باطل در وجودش ريشه دوانده و ديگر لياقت عنايت الهى و توفيقات او را ندارد؛ وگرنه هدايت تكوينى عام و تشريعى، براى او حاصل است. اين قسمت به خامه دوست فاضل جناب آقاى حميد هادوى، پاسخ داده شده است.
اما انحراف كسانى كه پس از سالها عبادت، از راه حق منحرف شدهاند؛ مىتواند به دلايل گوناگون باشد. امكان دارد پايههاى اعتقادى آنان در انجام عمل صالح ضعيف بوده (ضعف ايمان)، يا نيت صادقانهاى در انجام عمل خويش نداشتهاند (نيت نادرست) و يا در اثر برخورد با عوامل سقوط اخلاقى - همچون هواى نفس، دنيا و شيطان - به راه باطل كشانده شده باشند.
بايد توجه داشت كه ارزش اخلاقى در اسلام، بر بنيانهايى نهاده شده كه با سستى در هر يك از آنها، زمينه انحراف و سقوط فراهم خواهد شد؛ مثلاً در نظام اخلاقى اسلام، نيّت نقش محورى دارد و بنيان ارزش اخلاقى و منشأ خوبىها و بدىها به شمار مىرود. از نگاه اسلام تنها خوب بودن كار (حسن فعلى)، براى ايجاد ارزش اخلاقى كافى نيست؛ بلكه افزون بر آن، انگيزه فاعل در آن كار نيز بايد نيك و الهى باشد (حسن فاعلى). تنها در اين صورت است كه فعل اخلاقى، براى فاعل آن سعادت بخش است.
خداوند متعال، در سوره «بقره» (آيات 264 و 265) نقش نيّت را در انفاق چنين بازگو مىكند: «داستان كسى كه در انفاق خود ريا مىكند، داستان كسى است كه تخمى را روى سنگى صاف مىكارد، آنگاه بارانى تند بر آن مىبارد كه پس از شست و شو، صاف و پاك باقى مىماند و هيچ حاصلى از آن به دست نمىآورد. در برابر، مثل صدقات كسانى كه اموال خويش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق مىكنند؛ همچون مثل باغى است كه بر فراز پشتهاى قرار دارد كه اگر رگبار به آن برسد، دو چندان محصول برآورده و اگر رگبارى هم به آن نرسد، ريزش باران آن را بسنده است».
اين نيت نيكو و خالص، تنها در سايه ايمان پديدار مىگردد؛ ولى ايمان هم داراى مراتب بوده و شدت و ضعف مىپذيرد. ازاينرو، ممكن است با ظهور آفاتى؛ چون غفلت، كمبود و نقصان آگاهى، تعلّقات و ... متزلزل گشته و آدمى از راه مستقيم منحرف شود.
علاوه بر آنكه هواى نفس، به عنوان عاملى مهم براى سقوط اخلاق، در راه انسان قرار دارد و اين عامل چنان قوى است كه گاه خداوند متعال، به پيامبران خود خطر فرمانبرى از آن را خاطرنشان ساخته است. خداوند در آيهاى به داود(ع) فرمان مىدهد: در ميان مردم به حق حكم كند و از هوا و خواست نفس پيروى نكند كه او را از راه خدا گمراه خواهد ساخت. ص (38)، آيه 26. در اين ميان نقش شيطان و راهكارهاى او براى انحراف آدمى، بسيار برجسته است و چه بسا عابدان و عالمانى كه به رغم ساليان سال عبادت، در دام او افتادهاند. در اين باب نگا: اخلاق در قرآن، ج 1، صص 65 - 132.
به هر حال بايد توجه داشت كه خداوند متعال، خواهان فرجام نيك براى بندگان خويش است و اين خود ما هستيم كه راه انحراف را طىّ كرده و از راه مستقيم گريزانيم.
- بازدید: 2305 مرتبه
دیدگاه ها
ارسال ديدگاه جديد
(لطفا از درج سوال در ديدگاه ها خودداري فرماييد براي طرح سوالات خود به اين آدرس مراجعه فرماييد)